در رویای دژاوو به قلم آزاده دریکوندی
پارت هشتاد و ششم
زمان ارسال : ۳۴۵ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 12 دقیقه
منیر از اینکه او را رضایتمند میدید، لبخند شیرینی زد و رو به پیمان گفت:
- واسه تو هم بگیرم مامان جان؟
پیمان دستی توی هوا تکان داد و پاسخ داد:
- من اعتقاد ندارم!
رفت توی اتاقش و در حالی که لباسهایش را با یک شلوار جین و هود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
سیتا
00مرتضی قاطیه الان یه بلای میخواد سر گلشن فرهاد و پیمان بباره ولی به قول سهیل به فن خواص نیاز داره